وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری موسسه آموزش عالی پرندک (غیر انتفاعی)

گزارش دومین سمینار آشنایی با رهبران کارآفرین در موسسه آموزش عالی پرندک

 

گزارش دومین سمینار آشنایی با رهبران کارآفرین در موسسه آموزش عالی پرندک

هاکوپیان 1

 

ضمن عرض تشکر از شما عزیزان و اساتید محترم، خانم ها و آقایان که امروز وقت گرانبهای خود را در اختیار من گذاشتید و می خواهم با شما هم سخن شوم. اول اینکه من بر این باورم که آنچه ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم مانند یک قصه است حال این قصه را چگونه میشود امروز به عنوان یک تجربه یا یک راهنما قلمداد کرد راهی دشوار است. جهان چنان در این مدت کوتاه تحول یافته و چنان با سرعت تمام پیش میرود که بسیاری از پدیده ها هنوز به وجود نیامده کهنه میشوند. من اعتقادم این است که هر کاری که می خواهید شروع کنید باید مثل یک بچه متولد شود و این بچه باید سیر تکاملی خود را طی کند. زمانی که بچه به دنیا می آید تابع قوانین نیست شاید بی موقع گریه کند، بی موقع پدر و مادر را از خواب بیدار کند و بی موقع آب و غذا میخواهد اما هر چه بزرگتر می شود تابع قوانین می شود و هرچه جلوتر میرود قانونمندتر می شود. کار هم شبیه همین است وقتی میخواهد متولد شود نمی تواند با قانون متولد شود که امروز شما یک کاری میخواهید انجام دهید و از هفت خوان رستم می گذرید این شدنی نیست.

 هاکوپیان 2

شرکت هاکوپیان شروع کارش درکل با 5000 تومان هزینه بوده است. در آن زمان اجاره یک ماهه اش 1200تومان بود که آن زمان همکاران ما گفتند این آدم دیوانه شده مگر میشود 1200 تومان اجاره داد و برخلاف همه خیاط های معروف ایران که در خیابان لاله زار بودند و از زمانهای قدیم (زمان پهلوی دوم و رضاخان ) آن جا جمع بودند ولی ما در خیابان خردمند شمالی بودیم که در روز حتی 30 ماشین هم از آن کوچه عبور نمیکرد و همان مکان را ظرف 2 هفته تجهیز کردم و بعد از دو هفته هم از مشتری سفارش گرفتم و کار را شروع کردم.

 هاکوپیان 3

شما امروز باید با روال دیگری کار ها را انجام دهید که در حال انجامش هم هستید. امروز یک جوان سایتی را افتتاح می کند و از طریق شبکه های اجتماعی کاری را شروع می کند و این اصلا با این قضیه متضاد نیست. امروز این امکانات در اختیار شماست. ما باید هر کاری را که انجام می دهیم با یک نظم و ترتیب و دقتی همراه باشد. اگر امروز اطلاعات 400000 مشتری را در سیستم داریم در سالهای نخستین دقیقا همین اطلاعات را به صورت دستی در اختیار داشتیم. تنها خیاط خانه ای بودیم که از مشتری اطلاعات مکتوب داشت. کارتی بود که وقتی مشتری وارد کارگاه میشد آن را به صورت کامل تکمیل می کرد و همه اطلاعات مشتری آنجا بود و ما با مشتری در ارتباط بودیم. آن زمان این موضوعات برای هیچ خیاطی قابل قبول نبود و این نوع کار را بد می دانستند. آن زمان می گفتند نباید افتخار کنیم که برای فلان شخص لباس می دوزیم بلکه مشتری باید افتخار کند که ما برایش لباس می دوزیم. هنوز تا این لحظه هم فکر می کنم که دو تا مشتری باید در صدر قرار بگیرند، یکی مشتری داخلی و یکی مشتری خارجی. مشتری داخلی که کارکنان و پرسنل هستند که اگر آنها نباشند سازمانی وجود ندارد و مشتری خارجی که اگر آنها نباشند از بنیان سازمان شکل نمی گیرد. من توصیه میکنم اولا کسانی که میخواهند کار جدیدی را شروع کنند در مقابل این دو مشتری صادق باشند و با صداقت با آنها رفتار کنند ثانیاً خواهش می کنم هر کاری که انجام می دهید به پول فکر نکنید.  به هیچ وجه کار خود را با پول مقایسه نکنید که اگر من این کار را انجام دهم چقدر درآمد دارم. به این فکر کنید که اگر این کار را خوب انجام دهید چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر شما کار را خوب انجام دهید پول خودش می آید  لازم نیست به دنبالش بروید. پس ابتدا به کارتان ایمان داشته باشید. هر کسی را که الان به عنوان مدیر در تشکیلات ما می بینید به غیر از مدیر مالی شرکت همه در درون تشکیلات آموزش دیدند. صفر کیلومتر آمدند و آموزش دیدند، رشد کردند و آمدند بالا. در نتیجه ما الان حالت عاطفی پیدا کردیم. در کارخانه ما 80% کارکنان را خانم ها تشکیل می دهند. مدیر یکی از کارخانه های ما در سن 16 یا 17 سالگی به عنوان یک اپراتور ساده آمده و حالا به عنوان مدیر یکی از کارخانه های ماست. بسیار هم موفق هستند. اما گفتم تغییر جریان اجتماعی دنیا را اکنون ما احساس می کنیم که باید از نیروهای جدید در سازمان استفاده کنیم و این اتفاق افتاده است که مثل یک تیم در حال کار کردن است و انشالله در سالهای آتی شاهد اتفاقات دیگری در ارتباط با شرکت هاکوپیان باشیم. اگر من به شما عرض کردم که کار کوچک شروع کنید، اگر شما ببینید که اکنون شرکت کوچک هاکوپیان را که حدود 800 نفر پرسنل دارد می بینید این طور نمی شود، بله! بخواهید این کار را انجام دهید این نمی شود اگر انجام هم بدهید این اشتباه است. الان عده ای هم این کار را انجام دادند. به همین شکل که من به آن می گویم رشد هورمونی است و طبیعی نیست مثل کسی که پول دارد و یک کارخانه چند میلیاردی را خریداری می کند و پس از چند ماه در اداره ی آن می ماند. اگر شما کار را به اندازه خودش شروع کنید شما را نمی ترساند بلکه می توانید با آن راه بروید، فکر کنید و حتی با آن تفریح کنید. من کار را جز بهترین تفریح ها می دانم. بیش از 60 سال است که در این کار هستم و هیچ موقع یادم نمی آید که کمتر از 12 ساعت در روز کار کرده باشم. از کار بزرگ نترسید. در صورتی که از پایین قله را نگاه کنید جرات نمی کنید به سمت آن حرکت کنید، بهتر است سرتان را پایین بیاندازید و حرکت کنید و بروید. چون هدف آن قله است. حالا ممکن است 2 روز هم در چند ایستگاه استراحت کنید ولی میروید و میرسید.

گردآوری و تنظیم: پوریا ترابی

هاکوپیان 4 

کلیه حقوق این سایت متعلق به سایت دانشگاه پرندک می باشد.